شبانه روز
زیاد فرار میکنم اما بدجوری از فرار کردن بدم میآید. چنان حس ضعفی به آدم میدهد که جبرانش بدتر از وضعیت خطر است. از استعفاء، از عوض کردن سیمکارت، پاک کردن اکانت پیام رسان و شبکه اجتماعی، داشتن چند ایمیل و مهاجرت به وبلاگهای جدید از ترس نگاههای نخواستنی، بدم میآید.
دوست دارم مثل یک مرد هر چه شد همین جا بمانم و بنویسم. از شغلهایی که ممکن است عوض کنم بنویسم. از کتابی که ممکن است چاپ کنم. از همسر و بچههایی که ممکن است داشته باشم. از سرزمینهایی که ممکن است در آنجا زندگی کنم...
خیلی دوست دارم اینطور باشد...
+پنجشنبه ۱۳۹۹/۱۱/۳۰ امضا:آبان
|